خاطرات یک دیوانه

  • ۰
  • ۰

دیدار تلخ

کمرش به شدت درد میکرد جوری که باهر قدم لبش رو گاز می گرفت به آزادی که رسید شب شده بود رفت سمت اتوبوس های شهریار وقتی صف طولانی ش رو دید اخم هاش رف تو هم نگاهی به ساعتش کرد ساعت شیش بود اگ تو صف می موند دیر می‌شد نمی تونست به موقع برسه دل تو دلش نبود که شاهین رو ببینه رفت سمت تاکسی ها سوار اولین تاکسی شد داشت با خودش حساب کتاب می‌کرد ببینه اگه با تاکسی برسه پول برای کرایه فرداش باقی می مونه یا نه که ماشین حرکت کرد به ساعتش نگاه کرد ی لبخند زد ی نفس عمیق کشید و سرشو به پشتی صندلی تکیه داد از شیشه به بیرون نگاه کرد داشت به شاهین فکر می‌کرد خودشو با ی دامن بلند قرمز و پیراهن سفید تصور می‌کرد که داره تو خونه خودش و شاهین راه می ره ظرف میشوره کار میکنه و با شاهین حرف میزنه به وسایل آشپزخونه ش فکر می‌کرد که گوشیش زند زد شماره آشنا نبود با تعجب جواب داد گفت بفرمائید صدای پدرش بود از اون طرف خط صداش خیلی نگران و آشفته بود گفت سلام بابا منم گوش کن ببین چی میگم من الان پاسگاهم اگه برام یک میلیون و سیصد هزار تومن نریزی می‌فرستنم آگاهی پناه که ابرو هاش گره خورده بود گفت چرا چی شده اخه پدرش گفت طلبکارم ازم شکایت کرده پناه با ناراحتی گفت من که پول ندارم اخه چیکار کنم از کجا بیارم تلفن قطع شد فکر پناه خیلی درگیر شده بود داشت به اینکه از کجا پول جور کنه فکر می‌کرد با خودش میگفت چقدر از من توقع بی جا دارن اخه نمیگه ی دختر تو شهر غریب ی شبه این همه پول از کجا بیاره اصن چجوری دلش میاد منو اینجوری تو فشار بذاره از طرفی ام باورش نمی شد که پدرش حقیقت بگه شاید می خاست اینجوری ازش پول بگیره برای موادش تو همین فکرا بود که طناز زنگ زد صداشو صاف کرد و سعی کرد عادی به نظر بیاد که متوجه شد طناز صداش می لرزه و خیلی مشوش و نگران گفت سلام میتونی بیای اینجا صداش کمی می لرزید پناه گفت چرا چی شده طناز گفت ببین پناه میدونم تو اندازه خودت مشکل داری نمیخوام ناراحتت کنم و ی بار اضافی بشم رو دوشت ولی. . . من . . .بریده بریده حرف میزد و معلوم بود خیلی گریه کرده پناه که خیلی ترسیده بود گفت چی شده بگو دیگه طناز ادامه داد من ی ماهه دوباره شیشه می کشم الان جنس ندارم خیلی نسخم حالم بده. . . . 

  • ۹۵/۰۷/۲۵
  • reyhane yusefi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی